شهید سیدرضا ساداتیپور
شهید سیدرضا ساداتی پور
- نام پدر: سید علی اکبر
- تاریخ ولادت: ۱۸ خرداد ۱۳۴۳
- تاریخ شهادت: ۹ آذر ۱۳۶۰
- محل شهادت: بستان
- نوع شهادت: حوادث مربوط به جنگ تحمیلی
- عملیات شهادت: طریق القدس
شهادت را به زیر بار رفتن استعمار ترجیح میدهم آرزو دارم نمیرم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیندازم نمی خواهم به این سادگی کشته یا مجروح شوم. باید دگرگون کنم باید عصیان کنندههای در برابر حق را در جای خودشان بنشانم تا بفهمند اسلام آن هم اسلام راستین فقط در پیروی از خط امام خمینی است وبس
به گزارش خبرنگار پیام بشرویه /بخش ایثار و شهادت :شهید سید رضا ساداتی پور در سال ۱۳۴۳ در شهر بشرویه در خانوادهای مذهبی و زحمتکش دیده به جهان گشود.
” سید علی اکبر ساداتی پور ” رزمنده و جانباز ۸ سال دفاع مقدس و پدر شهید سید رضا ساداتی پور در وصف شهید خود با خبرنگار پیام بشرویه اینچنین می گوید : به واسطه نذری که داشتیم او را رضا نامیدیم.
از همان کودکی آثار بزرگی بر جبین او هویدا بود خانوادهاش که به تربیت فرزندانشان بسیار اهمیت میدادند, قبل از دبستان او را برای آموزش قرآن به مکتب خانه فرستادیم و سپس او دورهی دبستان را با موفقیت سپری کرده و وارد دوره راهنمایی گردید.
دو سال پس از تحصیل در مقطع راهنمایی به علت اینکه احساس میکرد ممکن است پرداخت هزینههای تحصیل برای خانوادهاش مشکل باشد علیرغم اصرار م دست از تحصیل کشید و برای کمک در امر معاش زندگی در کنارم مشغول بنایی شد و هیچگاه از کمک به خانواده وخواهر وبرادرش دریغ نمیورزید.
وی افزود: همزمان با تشکیل بسیج اغلب شبها تا صبح در پایگاههای مقاومت بسیج به نگهبانی مشغول بود و با بینشی سیاسی و مذهبی که داشت با هرگونه فعالیت منافقین و ضد انقلاب به شدت مخالفت میکرد با شروع جنگ تحمیلی چند بار برای اعزام به جبهه نام نویسی کرد ولی به علت کمی سن موفق نمیشد تا اینکه پس از گذراندن دورهی آموزشی امدادگری در ماه محرم به جبهه اعزام گردید.
با اینکه نخستین بار بود که پای درجبهه مینهاد ولی به خاطر عشق به فداکاری و جانبازی در راه اسلام و دفاع از انقلاب اسلامی با اصرار فراوان فرماندهان یگان رزم را وادار کرد که اجازه دهند در عملیات طریق القدس که به فتح بستان انجامید شرکت نماید
سید رضا در بحبوحهی جنگ هنگامی که متوجه مجروح شدن همرزمش می شود، ابتدا او را نجات میدهد سپس تیربار وی را برداشته و در رزمی جانانه به مصاف دشمن میرود تا لحظاتی بعد با ترکش خمپارهی دشمن به شهادت میرسد و روح ملکوتش در تاریخ ۹/۹/۶۰ به شاخسار جنان پرواز میکند.
یکی از خاطرات شگف انگیزی که خانواده این شهید تعریف کردند این بود که : این شهید عزیز هنگام رفتن به جبهه به فرزند برادرش میگوید: من شهید خواهم شد و جای قبر خود را نیز در نزدیکی قبر مادر بزرگش تعیین کرد.
همزمان با شهادت سید رضا پدرش نیز در جبهههای غرب مجروح شده بود که گویای عشق این خانواده به اسلام ودفاع از میهن اسلامی است.
این شهید بزگوار در قسمتی از وصیت نامه خود هدفش را از رفتن به جبهه چنین بیان می کند:با آگاهی و با شناخت و با یقین میروم به سوی جنگ، به سوی خدا، به سوی سعادت، برای احیای دین و دفاع از حسین زمان تمامی اعضا و دل و جانم را هدیه میدهم تا اسلام و قوانین آن در سراسر جهان گسترش یابد.
«روحش شاد وراهش پر رهرو باد»
وصیتنامه شهید سید رضا ساداتی پور
بسم الله الرحمن الرحیم
«این ما تکونوا یدرککم الموت ولو کنتم فی بروج مشیده»
(هر کجا که باشید اگر چه در کاخهای بسیار محکم مرگ شما را فرا میگیرد.(و از مرگ به هیچ چارهای رهایی نیابید.)
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی که آنچنان با دید مکتبی خود بر علیه تمام مستکبران جهان میشورد و آنچنان قهرمانانه از کشور اسلامی مان دفاع میکند و پوزه تمام ضد اسلامیان را آنقدر که خداوند راضی است به خاک میمالد.
آرزو دارم نمیرم تا هنگامی که دشمن را به لرزه بیندازم نمی خواهم به این سادگی کشته یا مجروح شوم. باید دگرگون کنم باید عصیان کنندههای در برابر حق را در جای خودشان بنشانم تا بفهمند اسلام آن هم اسلام راستین فقط در پیروی از خط امام خمینی است وبس و تو ای امام از ما راضی باش که برای احیای دین و دفاع از حسین زمان تمامی اعضا و دل وجانمان را هدیه میدهم تا اسلام و قوانین حیات بخش آن در سراسر جهان گسترش یابد.
با آگاهی با شناخت با یقین میروم به سوی جنگ،به سوی جهاد، به سوی خدا به سوی شهادت و به سوی سعادت، مادرم ،خواهش دارم از شما که برای من گریه نکنید که سیاه قلبان شاد شوند. تو ای پدر عزیز، دست های پینه بستهات را از راه دور میبوسم مرا ببخش شما در حق من محبتها کردهاید.پدر، برای من گریه مکن ومادرم را دلداری بده از خدا میخواهم شما را یاری دهد تا آنچه در توان دارید در راه اسلام جانفشانی کنید و به من توان بدهد که بتوانم تا آخرین قطره خونم در راه اسلام جانفشانی کنم.
به دشمنان اسلام بگوئید شمائی که برای رسیدن به اهداف باطلتان از هر دروغ و افترایی روی گردان نیستید رویتان سیاه باد.شمایی که به جای عزت و سرافرازی ذلت و بدبختی را انتخاب کردهاید قلبتان سیاه باد.
مادر برای من ناراحت نباش و به آن کسانی که این راه را دیوانگی میپندارند بگوئید تأسف بر خودتان بخورید ای مشرکین.
خدایا آمرزشت میجویم و با عشق به تو با قلبم و روحم و تمام وجودم پشت سر امام خمینی ایستادهام و بگفته ایشان شهادت را به زیر بار رفتن استعمار ترجیح میدهم.