تصویرزندگی نامهشهدای دانش آموزشهدای روستاشهدای فردوسوصیت نامه

شهید سید کاظم آقایى

سید کاظم آقایی

سید کاظم آقایی
سید کاظم آقایی

نام پدر: ابراهیم

تاریخ تولد: ۱۳۴۹/۲/۵

محل تولد: سرند

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۴

محل شهادت: شلمچه

محل دفن: سرند

یگان اعزام کننده: بسیج کربلای ۵


زندگی نامه

سیدکاظم آقایی

شهید سید کاظم آقایی به تاریخ ۵/۲/۱۳۴۹ در روستای سرند از توابع شهرستان فردوس ، فرزندی پا به عرصه وجود نهاد که سراسر عمر پربرکتش اعتقاد به مکتب ، افتخار آفرینی و حماسه ودفاع از دین وحضور در جبهه برای مقابله با دشمن بعثی بود . شهید سید کاظم آقایی در خانواده ای متدین ودر عین حال که از مال و اندوخته دنیا اندکی بیش نداشتند ، به دنیا آمد .دوران تحصیل را در محل زادگاهش سپری نمود ، لکن حضور در جبهه را واجبتر از تحصیل دانست ودر حقیقت به مکتبی فراتر از مکتب درس و بحث قدم گذاشت . همان مکتبی که درس عشق ومعرفت را به خوبی به جوانان این مرز و بوم آموخت . در سال ۱۳۶۵ با اصرار فراوان نزد خانواده ، عضو بسیج شد و به جبهه اعزام گردید و در مصاف با دشمن بعثی قرار گرفت . سرانجام در تاریخ ۲۴/۱۰/۱۳۶۵ درحین عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش جان به جان آفرین تسلیم نمود و به سوی معبود ومعشوق خود پرکشید . در بخشی از وصیت نامه اش چنین نوشته شده است :

آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم . ای جوانان ! نکند در رختخواب ذلّت بمیرید که حسین در میدان جنگ بشهادت رسید .

ای جوانان ! مبادا در غفلت از نماز بمیرید ، چرا که حضرت علی( ع ) در محراب عبادت به شهادت رسید .

ای مادران ! مبادا از رفتن فرزندتان به جبهه ها جلوگیری کنید که فردای قیامت جواب زینب را باید بدهید که تحمل ۷۲ شهید را کشید .

برادران دعا و نماز را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردها است و همیشه به یاد خدا باشید .


متن وصیت نامه شهید سید کاظم آقایى

‏( بسم رب الشهداء و الصدیقین ) ‎
‏( و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون )  ‏یعنى :
( گمان نکنید آنهایى که در راه خدا کشته مى شوند ، مردگانند بلکه آنها زندگانند و در نزد پروردگارشان رزق و روزى مى خورند ) ‎  ‏در مسلخ عشق جز نکو را نکشند                       روبه صفتان زشت خو را نکشند ‎  ‏اگر عاشق صادقى ز مردن مهراس                     مردار بود هر آن که تو را نکشند ‎   ‏با درود فراوان به رهبر جهانى اسلام ، حضرت حجت بن الحسن المهدى (ع) ارواحنا فدا و نائب بر حقش امام خمینى ، رهبر کبیر انقلاب اسلامى ایران و حامى مستضعفان جهان و با سلام به شهداى صدر اسلام .
هم اکنون که خداوند این توفیق را نصیب من کرد تا بتوانم به سوى جبهه هاى نبرد بروم ، خیلى خوشحالم و امیدوارم که خداوند بزرگ گناهان این بنده حقیرش را ببخشد و بیامرزد.
هر انسان از آغازى که بدنیا مى آید ، براى یک هدف معین در روى دنیا زندگى مى کند و همانطور که خداوند انسان را مى آفریند ، همانطور انسان را مى خواهد و باید به سوى خدا برود و بالاخره یا مى میرد یا هم شهادت در راه خدا نصیبش مى شود، ولى از همه بهتر این است که انسان ، مرگ را شرفتمندانه انتخاب کند و مرگ ایشان ، شهادت در راه خدا باشد .
جبهه مکانى است که ، جز جنگ و شهادت و ایثار و از خودگذشتگى ، چیز دیگر نیست و بر هر فرد مسلمان که توانایى جبهه رفتن را دارد، باید برود و از اسلام و قرآن دفاع کند و به این دانشگاه خودسازى کشیده شود .
هدف من از آمدن به جبهه این است که راه شهیدان را ادامه دهم و من فقط به خاطر الله ، به این مکان عشق و ایثار و دانشگاه خودسازى پا نهاده ام و امیدوارم خداوند در این راه ، شهادت را نصیبم بفرماید و هدف من ، پاسخ به نداى ( هل من ناصر ) حسین (ع) مى باشد که شجاعانه با ۷۲ تن از یاران باوفایش شهید شد و توانست اسلام را زنده نگه دارد .
و پیام من به شما ملت خدا جوى فردوس و روستاى سرند این است که امام را تنها نگذارید و با دشمنان اسلام به شدت رفتار کنید و آنها را از روى زمین براندازید و چنانچه خداوند مقام بزرگ شهادت را نصیب این بنده حقیر و کوچکش کرد ، امیدوارم همه شما در تشییع جنازه من و تمامى شهداء شرکت کنید و نگذارید ، ضد انقلابى در تشییع جنازه من شرکت کند و از این طریق به آمریکا و حامیانش بفهمانید که ملت ایران از جوان ۱۴ ساله تا پیر هشتاد ساله ، همه جانشان را فداى اسلام مى کنند و در برابر دشمنان دین تا آخرین قطره خونشان و تا آخرین فشنگ خود با دشمنان اسلام مبارزه مى کنند .
و من از سایر برادران سپاه و بسیج و سایر ارگانهاى نظامى مى خواهم که حافظ خون شهدا باشند و خداوند تبارک و تعالى این اسلامى را که در دست شماست و از خون شهیدان به دستتان آمده است و این لباس مقدس پاسدارى را بر اندامتان کرده اند ، بر شما منت گذاشتند تا شما از حریم اسلام دفاع کنید و انسانیت را پاس دارید . این اسلحه وسیله اى است که به عنوان امانت در اختیار شماست و از طریق خون شهدا به دست آمده است که باید در جهت حفظ دستاوردهاى انقلاب اسلامى بکار رود .
شما همواره این را با خود زمزمه کنید که ملت شهیدپرور بر ما منت نهاد و پاسدارى خون شهیدان خود را به ما سپرد .
بیاد آورید احترامى را که امام امت براى شما قائل شد و درباره شما ، این کلمات نورانى را فرمودند :
(( اگر سپاه نبود ، کشور هم نبود . من دست شما را که دست خداى تعالى بالاى آن است مى بوسم و بر این بوسه افتخار مى کنم )) ‎  ‏شما این ارزش و مقام خود را دریابید ولى موجب غرور و خود بینى در شما نشود که کارنامه عالى شما ، آلوده نگردد .

و من از شما ملت مسلمان فردوس بخصوص روستاى شرافتمند سرند مى خواهم ، که از رفتن فرزندان عزیز خود به جبهه جلوگیرى نکنید و آنها را با دل و جان و با توکل به خدا ، به سوى جبهه ها بفرستید .
اى جوانان ، مبادا در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد .
اى مادران ، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلوگیرى کنید که فردا در محضر الهى مسئولید و جواب زینب را که تحمل ۷۲ شهید را نمود ، نخواهید توانست بدهید . لذا این بنده حقیر که کوچکتر از آنم که در برابر شماها چیزى بگویم ، از شما مى خواهم که تا رفع فتنه از سرتاسر گیتى ، فرزندانتان را به جبهه تشویق کنید تا انشاء الله هر چه سریع تر راه بسته شده کربلا به روى تمامى مسلمین باز شود و همگى با سرافرازى تمام بروید کنار قبر اباعبدالله الحسین (ع) و از نزدیک قبر امام حسین را زیارت کنید و انشاء الله آنجا که رفتید به یاد تمامى شهداء بیفتید و از خداوند براى همه شهدا ، طلب آمرزش کنید .
ضمنا از تمامى خواهران حزب الله مى خواهم که حجاب اسلامى را کاملا رعایت کنید ، چرا که زینت حجاب از ایمان است . خواهرم سیاهى چادر تو، کوبنده تر از خون شهید است.
ضمنا براى پیروزى نهائى رزمندگان اسلام و نابودى کفر و سلامتى امام بزرگوارمان دعا کنید .
من از تمامى مربیان محترم و همکلاسیهایم مى خواهم که : اگر انشاء الله خداوند فیض بزرگ شهادت را نصیبم کرد ، مرا ببخشند و سنگر مدرسه را مثل سنگر جبهه گرم نگه دارند.
اما چند کلمه اى با پدر و مادرم :
پدر و مادر عزیز ، مى دانم وقتى که خبر ناگهانى شهادت فرزندتان را بشنوید ، ناراحت خواهید شد ، ولى من از شما مى خواهم افتخار کنید که شهادت نصیب من بشود و از شما طلب حلالیت مى طلبم و امیدوارم بدیها و ناراحتى هایى که از من مشاهده مى کردید ، دور بریزید و مرا حلال کنید و از خداوند بزرگ بخواهید تا گناهان مرا بیامرزد .
مادر جان مى دانم ، تو مادرى هستى داغدار و اگر خبر شهادتم را بشنوى ، ناراحت خواهید شد ولى امیدوارم ، اصلا اگر مى خواهید من خوشحال باشم ، قطره اشکى هم نریزید و اشکى هم بریزید به خاطر امام حسین باشد .
خوشا به حال مادرى که فرزندش را در راه انقلاب هدیه کند و خوشحال باشد و خوشا بحال فرزندى که مسئولیت شناس باشد و بداند براى چه به دنیا آمده و مى خواهد در دنیا چکار بکند و عاقبت در راه خدا ، به شهادت برسد .
مادر جان در شهادتم صبر زینب وار را پیشه خود کن که خداوند با صابرین است . مادر جان ، زحمتهایى که برایم کشیدى و مرا به اینجا رساندى، امیدوارم اندکى جبران کرده باشم . امیدوارم شما پدر و مادر عزیز مرا حلال کنید و از من راضى باشید . خداوند شما پدر زحمتکش و مادر رنجدیده را صبر عظیم عنایت بفرماید و امیدوارم خواهرانم وجیهه و ام البنین ، مرا ببخشند و در راه اسلام حرکت کنند و برادرم سعید آقا هم به خواست خدا ، شفا داده شود .
در پایان ازتمام اقوام و خویشان طلب حلالیت مى نمایم و امیدوارم مرا ببخشند .
ضمنا مقدارى نماز قرض داشتم ، امیدوارم مادر عزیزم بجاى بیاورد .
به امید باز شدن راه کربلا براى تمامى شما مسلمین جهان .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته ‎
‏یا زیارت ، یا شهادت ‎  ‏مورخه ۰۲/۱۰/۶۵‎

‏کاظم آقایى – امضاء‎

فیلم



تصویر

شهیدان وطن پرست آقایی و زارعی
شهیدان وطن پرست آقایی و زارعی
اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
بستن
دکمه بازگشت به بالا