شهید هادی دادرس جوان
هادی دادرس جوان
نام پدر: محمدباقر
تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۴/۱
محل تولد: فردوس
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۸/۲
محل شهادت: بستان
محل دفن: فردوس
یگان اعزام کننده: مشمول
متن وصیتنامه شهید هادی دادرس جوان
بسم ا… الرحمن الرحیم
اللهم الرزقنا توفیق شهاده فی سبیلک
به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خدای مستضعفین و به نام خدای شهیدان . سپیدیها به پایان میرسد و سیاهیها آغاز میگیرد و خورشید عمرم که چند بهاری غروب نکرده و امیدوارم که این غروب اگر خدا بخواهد به شهادت منجر میشود و من نمیدانم که فدا کردن جان خود در راه ا… و اهداف عالیه اسلام که همان اهداف امام خمینی است و در راه ملت شهادت محسوب میشود هم اکنون که به جبههی جنگ میروم به امید پیروزی اسلام و مسلمین آخرین فشنگهایم را رها میکنم و آخرین نفسها را میکشم که اگر توانستم کفار و اجانب را از بین ببرم.
هموطنان انقلابی و متعهد: بهوش باشید که بیگانگان از فرصت سوء استفاده نکنند و از شما تقاضا دارم که اسلام و رهبر عزیز را تنها نگذارید و همیشه قرآن را بخوانید و با یاری ا… و همت امام و کوشش کلیه برادران و خواهران بر تمامی دشمنان پیروز خواهید شد . ای ملت عزیز از شما میخواهم که شعارتان همیشه حزب ا… ،حزب ا… و پیشمرگ روح ا… و مرگ به آمریکا و شوروی و مرگ بر سازشکار باشد و تقاضا دارم که خط سازشکاری را برای همیشه به گور تاریخ بفرستید ای ملت عزیز از سپاه اسلام و پاسداران حمایت کنید و همانطور که امام عزیز میگوید که« من از سپاه پاسداران راضی هستم »برادران پاسدار :برادرانم هر روز صبح ۵ آیه از قرآن را با ترجمه آن بخوانید و بکار ببندید همیشه یک روز در هفته را روزه بگیرید و سعی کنید نمازتان را همیشهدر اول وقت و بطور جماعت بخوانید زیراکه ثواب آن بیشتر است . رابطه و پیوندتان را با ملت عزیز محکمتر کنید و از مردم جدا نشوید و برای مقابله با دشمن بر سلاح تکیه کنید و همیشه از نیروی ایمان و نیروی شکست ناپذیر مردم و حزب ا… استفاده کنید و شعارتان این باشد پاسداران روح ا… ، پیشمرگان حزب ا… و حزب ا… میجنگد میمیرد سازش نمیپذیرد » . برخوردتان با مردم خوب و مکتبی باشدو با دشمنان و ضد انقلاب و سازشکاران و منافقین به نرمی و سادگی رفتار نکنید زیرا که آنها از شیطان بدتراند . مبادا روزی مردم به شما بدبین شوند ،زیراکه اگر مردم پشتیبان ما نباشند سپاه هم باید از بین برود برادران عزیز پیام ۱۶ مادهای خودسازی امام را بکار بندید و اگر توانستید برای من ۵ روز روزه بگیرید . متشکرم
مادر :خداحافظ
آیا میتوانم محبتهای تو را که همچون در زیر خاکستر نهفته است فراموش کنم مادر من به جایگاهی میروم، که همه میروند .بجایی میروم که آغاز زندگی جدیداست و با تو خداحافظی میکنم خداحافظ … به تو می گویم خوشحال باش ! مادر عزیز میدانی که چیزی که به زندگی ارزش میدهد چیست؟ ایمان و عقیده به مبداء بی نیاز . انا لله و انا الیه راجعون ما بسوی او باز میگردیم همچنانکه آمدیم هیچ گاه امید را از دست مده و مایوس و نا امید نباش چون یاس مرگ آور است من مدتی از تو دورم و به راهی جاوید مسافرت میکنم مادر عزیز نمیدانم که با چه بیانی محبتهای تو را به روی کاغذ بیاورم با تو وداع میکنم و از تو میخواهم که برادرانم را با محبت خودبه مسیر اسلام راهنمایی کنی و هر چهار تن رالباس رزم بپوشی و به جبهه بفرستی و میخواهم که به شرف شهادت نائل شدم بخاطر رضای خدا و بخاطر دین پاک اسلام برای من گریه نکنی .دلتان برای من نسوزد و فقط دلتان برای اسلام بسوزد که فریاد هل من ناصر امام حسین بلند است و از خداوند میخواهم شما مادری چون زهرا (س) و فرزندانتان چون حسن و حسین باشد. من فرزند پدر و مادری هستم که اولین امامشان علی(ع) و آخرین آنها امام زمان است. پدر و مادر مهربان و برادران عزیزم بنده نماینده شما در این سنگرها هستم که سنگر اسلام و قرآن است . پدر، من میجنگم برای اسلام و انشاءا… به لطف خداوند اگر شهید شدم برایم گریه نکنید چون این سک سعادت است و امیدوارم که نصیب همه بشود و به بهترین کام خود که شهادت در راه خدا بود رسیدم
و پس انتظار دارم که پدری چون علی(ع) باشید و از شما میخواهم که برایم تشییع جنازه نکنید زیرا که هزاران انسان در میدانهای نبرد افتادهاند و یا طعمه پرندگان شدهاند .
امید جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی انشاءا…
درود بر خمینی رهبر مسلمانان جهان درود بر شهیدان ادامه دهنده راه حسین ،درودبر رئیس جمهور عزیز حجت الاسلام خامنهای ،مرگ بر آمریکا بر شوروی مرگ بر اسرائیل ، مرگ بر منافقین مرگ بر صدام یزید
والسلام
هادی دادرس جوان
۱۲/۷/۱۳۶۰
خاطره
یکی از برادران پاسدار بازنشسته فردوس نقل می کند زمانی که می خواستیم برای احداث گلزار شهدای فردوس زمینی در شرق قبرستان بهشت اکبر(محل فعلی گلزار شهدا ) تسطیح کنیم به اتفاق شهید هادی دادرس جوان مشغول تسطیح زمین مورد نظر بودیم درحالی که کسی هنوز از ماجرا خبر نداشت که ما داریم چه می کنیم !
قرار بود زمین محدودی برای گلزار شهدا قرار دهیم .نیم ساعتی که کار کردیم پیرمرد موتور سواری از اهالی اسلامیه آمدند و گفتند گلزار شهدا را وسیع بگیرید!
گفتیم شما از کجا می دانید که …….؟!
گفت : دیشب بی بی فاطمه زهرا (س) به خواب همسرم آمدند و گفتند سفارش کنید زمنین گلزار شهدا را وسیع بگیرند !
السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س )
نقل از ravyonline.com