شهید احمدرضا صابر
احمدرضا صابر
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۵/۱۸
محل تولد: فردوس
تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۴/۴
محل شهادت: جزیره مجنون
محل دفن: فردوس
یگان اعزام کننده: بسیج
متن وصیت نامه شهید احمد صابر
بسم ا… الرحمن الرحیم
ولتبلونکم شی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین . الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون . اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون . الهم زدفی قلبی محبه علی ابن ابی طالب الهم زد فی قلبی محبه فاطمه الزهرا .
به نام ا… در هم کوبنده ستمگران و یاور مستضعفان و به نام او که دانای رازها و پذیرنده توبه ها و آمرزنده گناهان است . سلام و درود بر منجی عالم بشریتمهدی موعود (عج) و سلام و درود بر امام بزرگوار و راهنمای امت مهدی ،خمینی بت شکن و سلام بر شهیدان همیشه زنده تاریخ . خدایا از صمیم قلب تو را می خوانم تا درهای رحمتت را بر این بنده گنهکار و عاصی باز کنی و نظر لطف و عنایت بر کسی نمایی که امیدی جز تو ندارد و پناهی جز تو نمی بیند . بارالها می خواهم به درگاهت بگریم و تفرع کنم . تا به فریادم برسی و مرا از قهر و عذابی که برای دشمنانت در نظر گرفته ای دور سازی . معبودا! بارها لغزشهایم
را پوشاندی و باز به عصیان پرداختم و خدایا تو خوب میدانی که اعمال خلافم نه از روی عناد و گستاخی بلکه به خاطر غفلت و نادانی بوده است . خدایا خشم و قهرت را درک نکردم و امید به رحمت و عفو و کرمت بستم و گرنه از فرمانت سر پیچی نمی کردم . با کوله باری سنگینی پر از گناه و در حالیکه توان کشیدن آن را ندارم و از کمی توشه و سختی حساب هراسناکم و به درگاهت وارد میشوم . و عفو و اغماض تو را خواهانم و از عدلت ترسانم . چه زیباست سخن مولاو شفیعمان علی(ع) که فرمود : و فدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات و قلب سلیم
وحبل الزاد اقبح کل شی اذا کان الوقود علی الکریم
و اما درمورد جنگ و دفاع مقدس : امروز استکبار جهانی با نیروی همه جانبه علیه انقلاب اسلامی برخاسته و به ایجاد تفرقه و بوجود آوردن مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فضای شک و تردید در ازهان عمومی سعی در جدا ساختن مردم مقاوم از انقلاب شکوهمند اسلامی را دارد و در جبهه خارجی نیز با هوجوم از مرزها خاکی ،آبی و هوایی و تحریم تسلیحاتی و … فکر از پای در آوردن انقلاب و خشکانیدن ریشههای مقاوم این ملت مسلمان و انقلابی را دارد . اما استکبار و نوکران سرسپردهاش بدانند که هدف این ملت جلب رضای خداوند وانجام رسالت الهی و دفاع از محرومین و مستضعفین است و شکست و پیروزی ظاهری در اراده آهنینشان تاثیری ندارد . آری اینان حسینیاند و خدا را یاور خویش میدانند .پیرو خط اصیل رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی میباشند . اکنون جنگ ما دفاع از مستضعفین و محرومین و دفاع از اسلام است و جبههها امکان رزم و صف آرائی حزب ا… و سپاه اسلام در مقابل کفر و نفاق است پس طبق آیات قرآن و سخنان امام امت تا زمانیکه فتنه و ظلم و ستم وجود دارد وظیفه ماست که به قیام و نبرد ادامه دهیم تا زمینه ظهور حضرت مهدی(عج) فراهم آید و با قیام آن حضرت پایههای ظلم و کفر ریشه کن و حکومت عدل الهی جایگزین شود .من از تمامی دوستان (خصوصاً دانشجویان) تقاضا دارم گوش به فرمان امام امت باشند و در اجرای رهنمودهای امام سستی نورزند و با تکیه بر قدرت الهی و تزکیه نفس خویش ،مملکت اسلامیمان را در زمینه تخصصهای مورد نیاز دینی و صنعتی و اقتصادی و. . .بی نیاز کنند تا در آیندهای نچندان دور ،شاهد تحقق شعارهای اصیل انقلاب اسلامیم در جهت دفاع از محرومین و ستمدیدگان عالم باشیم .
پدر و مادر عزیزم از شما به خاطر زحمات فراوان و رنجهایی که برایم کشیدهاید متشکرم و اگر موجب ناراحتی یتان شدهام مرا خواهید بخشید . پدرجان من برای شما فرزند خوبی نبودم و در عمل کردن به نصایحتان سستی میکردم و چه بسا قلب شما و مادر عزیزم را بدرد آوردم که ان شاءا… خداوند از سر تقصیراتم در گذرد . روزها و شبها گذشت و من از
محبتتان سیر نشدم و اما افسوس که احساسات قلبیم را نتوانستم بیان کنم . همان طور که میدانید چون این اعزام ضربتی بود نتوانستم برای خداحافظی خدمتتان برسم و بار دیگر شما را ببینم که ان شاء ا… خواهید بخشید .
برادرم و خواهرانم :یادآوری خاطرات گذشته و محبتهاو خوبیهایتان قلبم را مملو از شادی میکند و از اینکه نتوانستم حق برادری را اداکنم شرمندهام ،ان شاء ا… که در امور دنیا و آخرتتان موفق و موید باشید . من ۲۶ روز از ماه مبارک رمضان جاری روزه قرض دارم و ۱۹روزهم روزه نزری که ان شاء ا… قبول زحمت خواهید کرد و از شما میخواهم جهت آمرزش روحم شبهای جمعه برایم نماز بخوانید . در مورد وسایل و یا اگر چیز دیگری که بنده مالک آن بودم پدر عزیزم تصمیم خواهند گرفت و مقدار پولی را که بنده دارم به جبهه هدیه کنید . از کلیه کسانیکه بر گردن بنده حقیر حقی دارند و خدای ناکرده از بنده بدی دیده و یا در حقشان کوتاهی کردهام معذرت میخواهم وامیدوارم که به بزرگی خودشان ببخشند . ان شاء ا…
احمد رضا صابر
۲/۴/۱۳۶۷
خاطرات: نقل از سایت تاشهدا
خاطره اول
احمدرضا مجروح شده بود به علت شدت جراحات نمی توانست به مسجد برود. یک روز در خانه با هم نماز می خواندیم همین که نماز تمام شد بلند شدم بروم به غذا سر بزنم می ترسیدم بسوزد احمدرضا دستم را گرفت و گفت: چرا زود بلند شدی و تعقیبات نماز را نخواندی هر وقت بخواهی می توانی بروی آشپزخانه سر بزنی ولی همیشه برای تعقیبات نماز وقت نیست.
راوی: زهرا ذاکر
خاطره دوم
روزی بعد از نماز مغرب و عشاء که همه ی اعضاء خانواده در خانه ی پدرم جمع بودیم در مورد ازدواج احمدرضا صحبت می کردیم خانم برادر بزرگم به احمدرضا گفت شرایط شما برای ازدواج چیست؟ کی می خواهید مرا از تنهایی در آورید و یک جای خود برایمان بیاورید احمدرضا با لبخندی گفت: شرایط شما برای کسی که می خواهد همسر من شود چیست؟ زیرا آن بخت برگشته ای که بخواهد زن من شود باید از چند صافی که شماها باشید بگذرد تا نوبت به من برسد. ثانیا آنچه را که من بگویم با توجه به این که دانشجو هستم شاید بر وقف مراد شما نباشد. شما آنچه در توان دارید انجام دهید تا نتیجه ی نهایی را من به شما اعلام کنم هر کداممان چیزی می گفتم و برای عروس آینده نقشه می کشیدیم ناگهان احمد رضا از جایش بلند شد و با خنده گفت این طور که شما صحبت می کنید تا به نتیجه برسید فرصت از دست می رود و از خانه بیرون رفت با اصرار خواستیم او را برگردانیم تا بدانیم حرف دلش چیست؟ اما احمدرضا گفت: من محبوبم را یافته ام وقتی به نتیجه رسیدید او را معرفی خواهم کرد بعد از دو روز ایشان عازم منطقه شد و چون فردی با تجربه و آموزش دیده بود وقتی وارد منطقه می شود به عنوان غواص انتخاب می شود و در حین عملیات مفقودالاثر می شود.
راوی: طلعت صابر
تصاویر