تصویرخاطرهشهدای پاسدارشهدای فردوسوصیت نامه

شهید محمدحسین شیخی‌زاده

برادر شهید محمدحسن شیخی زاده

محمدحسین شیخی زاده 

محمدحسین شیخی زاده
محمدحسین شیخی زاده

نام پدر: رمضان

تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۹/۱۶

محل تولد: فردوس

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۶/۴

محل شهادت: مهران

محل دفن: فردوس

یگان اعزام کننده: فرمانده عملیات


متن وصیت نامه پاسدار شهید محمد حسین شیخی‌زاده

بسم الله الرحمن الرحیم
الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندا..‌. و اولئک هم الفائزون
آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جان شان جهاد کردند آنها را در نزد خدا مقام بلندی است وآنان بخصوص رستگاران و سعادتمندان و عالمند.
با سلام و درود فراوان به پیشگاه حضرت بقیه‌الله العظم مهدی موعود منجی انسانها و نائب بر حقش امام امت خمینی بت شکن حامی مستضعفان و سلام بر شهیدان گلگون  کفن ایران .درود بر رزمندگان کفر ستیز جبهه‌های حق علیه باطل و سلام بر روحانیت مبارز و آگاه ایران و امام و پیام آوران عصرمان که پیام اسلام وقرآن و امامان و شهیدانمان را بگوش ملت می‌رسانندهم اکنون که لطف خدا شامل حالم شد، و لیاقت پیدا کردم به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل آمدم امیدوارم که بتوانم آنچه در توان باشد و رضای خداوند باشد انجام دهم و آمدن به جبهه فقط بخاطر او و رضای اوست و راهی که انتخاب کرده‌ام  آگاهانه است و از تمام برادرانی که به جبهه می‌آیند تقاضا دارم که هدف خود را بشناسند و مشخص کنند و فقط برای یاری اسلام و رضای پروردگار روانه شوند، همکنون چند سفارش دارم به امت حزب‌ا..‌. و همیشه در صحنه ایران و بخصوص شما مردم شهیدپرور فردوس.
ما که رفتیم و راه خود را انتخاب کردیم و شما هم پس از مدتی دیگر خواهید آمد چون دنیا فانی شدنی است پس کاری کنید که رضای خداوند در آن باشد و از شما برادران و خواهران ایمانی می‌خواهم که گوش به فرمان امام باشید و از رهنمودهای پیامبر گونه‌اش که راه مستقیم حق را نشان می‌دهد استفاده کنید تا انقلاب بخوبی به پیروزی نهایی برسد و باید در شناختن وجود امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و صداقت و ایمان و اخلاص خود رانشان دهید و کاری نکنید که قلب امام را ناراحت کنید که قلب امام زمان را ناراحت کرده‌اید . مسساجد را پر کنید و نمازهای جمعه را که واقعاً‌دشمن شکن است باشکوه بیشتر برگزار کنید و در صحنه بودن خودتان را به آمریکا و بقیه سر سپردگانش نشان داده‌اید بیشتر از پیش نشان دهید تا بدانند که با اسلام و یا ملت خدا جوی ایران نمی‌توانند مقابله کنند پس ای کسانی که در فکر و در خواب مرگبار فرورفته‌ و شیطان گولتان می‌زند و خیال می‌کنید که حکومت اسلامی شکست می‌خورد فکرتان را عوض کنید و از خداوند بخواهید که به راه راست هدایتتان کند از شما امت حزب ا… و شهید پرور و بخصوص قوای نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج می‌خواهم پشتیبان ولایت فقیه باشید.
گوش به فرمان امام و فرمانده کل قوا باشید چون فرمان امام زمان است . فرمان او فرمان امام حسین است . صحرا صحرای کربلاست فراموش کردیم که می‌گفتیم کاش در صحرای کربلا یاریت می‌کردیم . زمان همان زمان است مگر صدای یاری طلبیدن اسلام را نمی‌شنوید از پدران ومادران می‌خواهم که مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه‌ها جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی‌توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود .
شما خواهران اگر بیاید و از نزدیک جبهه‌ها را ببینید درست شبیه همان منظره صحرای کربلا چادر و خیمه‌های امام حسین‌(ع) است هر چند به کربلا نزدیک هستیم بوی حسین به مشاممان می‌رسد پس ای جوانان و ای برادران جبهه‌ها را پر کنید. بالاخره جنگ تمام می‌شود و بعد شماها افسوس خواهید خورد که چرا به جبهه نرفتیم ، چون جبهه یک دانشگاهی است انسان ساز و قول امام عزیزمان اگر کشته هم بشویم شهید می‌شویم پس ای جوانان نکند که در رخت خواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.
آن دسته از کسانیکه همیشه‌ها دم می‌زنند بیائید و شهرهای جنگ زده را از نزدیک ببینید که چطور این ملت بی گناه را در شهرهای مرزی بمباران می‌کنند و یک کم فکر کنید نگوئید این جنس نسیت آن جنس کم است از اصناف و بازاری های محترم می‌خواهم که خدای نخواسته گرانفروشی نکنند اگر قانونی برای گرانفروشی نیست آخر وجدان و قانون خدا هست

که خدای ناکرده با گرانفروشی و احتکار کمک کارکفر باشیم و خودتان متوجه نباشید چون باید در آن دنیا جوابگوی خون شهدا باشیم. چند کلمه هم با خواهران و خانواده‌ام دارم از شما تقاضا دارم که مرا ببخشید و از پدر و مادرم کمال تشکر را دارم که چنین فرزندانی را تربیت کردند که اگر قبول درگاه خداوند باشند افتخار خود و اسلام است و کمال تشکر را دارم که چنین فرزندانی را تربیت کردند.
از خدا می‌خواهم که اگر لایق به درگاهش هستم مرا از این فیض بزرگ شهادت باز ندارد . و از شما تقاضا دارم که با شنیدن خبر شهادتم ناراحت نشوید همانطور که در شهادت برادرم حسن زینب‌وار صبر نمودید و از فرزند دوم هم صبر بیشتری نشان دهید چون از صبر شماها دشمنان اسلام ناراحت می‌شوند خانواده‌ام، می‌دانم که دوری و جدا شدن از همدیگر سخت است بلی اگر از همدیگر جدا هستیم روح و قلبمان بایکدیگر است و از شما می‌خواهم که در تربیت صحیح فرزندانم کوشش کنید تا در آینده برای اسلام مفید باشند در پایان از تمام شماها می‌خواهم که برایم دعا کنید واز خدا طلب آمرزش نمائید.

والسلام علیکم و رحمته‌ا..‌. و برکاته
محمدحسین شیخی‌زاده


خاطرات:

خاطره اول
در این اواخر نزدیک اذان صبح خواب دیدم که محمد حسین با لباس سفید و خندان آمده است مقداری درد و دل کردم و متوجه بودم که ایشان شهید شده گفتم چگونه می گذرانی؟ گفت: خوب آزاد هستم و نگرانی ندارم گفتم: مرا با خودت ببر گفت: نمی شود اجازه ندارم و خداحافظی کرد و رفت.
راوی: محمد علی مرادی


خاطره دوم
در زمانی که متصدی لجستیک فرد دیگری بود من ماشین چپ کرده بودم و آن مسئول او از من خسارت نگرفت اما وقتی ایشان مسئولیت لجستیک را بعهده گرفتند با توجه به این که پسر خاله و داماد ایشان بودم مرا پای میز حساب آورد و خسارت وارد شده به بیت المال از من گرفت.
راوی: غلامحسین مرادنیا


خاطره سوم
نیمه شعبان سالی که انقلاب شروع شده بود به دلیل کشته شدن تعدادی از مردم توسط رژیم شاه، امام دستور داده بود که جشن نیمه شعبان برگزار نشود اما در علامیه فردوس توسط سخن ور روحانی نماد مزدور این جشن برگزار شد که ما به اتفاق محمد حسین و چند نفر دیگر آن جشن با قطع برق به هم زدیم و توسط ساواک دستگیر شدیم و در دادگاه اتهام به ما وارد کردند که عبارت بود از : ۱-حمله به نوامیس مردم ۲-توهین به خاندان پهلوی و شهربانو ۳-قطع ارتباط تلفن و برق اسلامیه ۴- تشکیل مجالس غفیانه و دعوت از روحانیت مبارز ۵-پخش اسرار برنامه های شاه و در میان ما محمد حسین از روحیه بسیار خوب برخوردار بود.
راوی: محمد رضا مدبر


خاطره چهارم
بنا به دستور امام قرار بود جشن نیمه شعبان در زمان رژیم پهلوی به علت حوادث ناگوار قم و تبریز برگزار نشود که ((سخن ور)) روحانی نماد معروف مزدور دستور داد که جشن برگزار شود که چند تن به اتفاق محمد حسین به مخالفت برخاسته بودن و جلسه جشن را به هم زدن و با قطع برق مبدا توسط ماموران رژیم شاناسایی میشود بعد از دستگیر شبانه آنها را به زندان وکیل آباد مشهد اعزامشان میکنند و به مدت ۳۰ روز زندانی بودند ابتدا که متوجه شدیم مقداری غذا جهت ایشان پخته و به زندان بردم که با مخالفان مامورین مواجعه شدم و محمد حسین و همراهان را به صورت چشم بسته به مشهد انتقال میدهند و در مدت زندان ممنوع ملاقات بود و در همین زمان در زندان با شهید هاشمی نژاد آشنا شده بود که مرحله و بعد آزادی از زندان و فعالیت سیاسی را آغاز کرد.
راوی: فاطمه یعقوب زاده


تصویر 


اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
بستن
دکمه بازگشت به بالا