شهید محمد رضا پلنگی
محمدرضا پلنگی
نام پدر: عباسعلی
تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۱۲/۲
محل تولد: فردوس
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۴
محل شهادت: فاو
محل دفن: فردوس
یگان اعزام کننده: پاسدار
فیلمی کوتاه از شهید
فیلمی از پیکر شهید
زندگینامه
شهید « محمدرضا پلنگی » در دوم اسفند ماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان فردوس دیده به جهان گشود . او پس از طی دوران کودکی ، تحصیلاتش را در زادگاهش ادامه داد .
دوران نوجوانی محمدرضا با درخشش خورشید انقلاب و شروع نهضت انقلاب اسلامی ایران مصادف بود و او نیز در فعالیت های انقلابی فعالانه شرکت می کرد . بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران و آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه کشورمان ، محمدرضا ۱۵ سال بود که با اصرار زیاد توانست رضایت مسئولین و خانواده اش را جلب کند و برای اولین بار در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شود . اولین حضور محمدرضا در مناطق عملیاتی مصادف با حماسه فتح خرمشهر بود و او نیز در این حماسه نقش آفرینی کرد . پس از مدتی او به مرخصی آمد و دوباره عزم مناطق جنگی کرد و این بار در تیرماه سال ۱۳۶۱ عازم مناطق عملیاتی کردستان شد . او پس از پایان مأموریتش در کردستان ، دوباره به زادگاهش بازگشت و در دوران همین مرخصی اش بود که پیمان مقدس ازدواج بست . پس از مدتی او دوباره عازم مناطق جنگی و عملیاتی شد و این بار برای خدمت به منطقه عملیاتی سومار رفت . او در آن جا تقاضای انتقال به واحد تخریب کرد ؛ اما به دستور فرماندهان به گروهان ویژه ثارالله (ع) پیوست .
محمدرضا مدت زیادی در مناطق عملیاتی حضور داشت تا اینکه سرانجام در عملیات والفجر ۸ و در منطقه عملیاتی فاو ، شربت شیرین شهادت نوشید . او در حالی به شهادت رسید که به عنوان غواص تخریب چی مأموریت خود را با موفقیت به اتمام رسانده بود و بعد از عملیات از طرف فرماندهان مأموریت مین گذاری در مقابل تهاجم تانک های دشمن به او واگذار شده بود . پیکر پاک شهید پس از انتقال به زادگاهش ، به آغوش خاک سپرده شد .
شهید محمدرضا پلنگی در نامه ای به برادرش نوشته بود : « برادرم ، از شما می خواهم که از دعا کردن برای فرج آقایمان ، امام زمان (عج) و برای طول عمر امام امت فراموش نکنید . از شما می خواهم حتماً دعا کنید که خداوند توفیق شهادت را نصیب من کند . دلم می خواهد هرچه زودتر خدا توفیق شهادت را به من عطا کند ، زیرا دیگر از این دنیا خسته شده ام . امید دارم که همه ما پیرو راه حضرت محمد (ص) و جانشین آن حضرت ، امام علی (ع) باشیم و با عشق به آنان از دنیا برویم » .
متن وصیت نامه شهید محمد رضا پلنگی
بسم ا… الرحمن الرحیم
یا ایها الذین امنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون با… و رسوله مجاهدون فی سبیل ا… باموالکم و انفسکم ذالکم خیر لکم ان کنتم تعلمون.
ای اهل ایمان آیا میخواهید شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب درد ناک آخرت نجات بخشد راهنمایی کنم؟آن تجارت این است که به خدا و رسولش ایمان آورید ومال و جان خود را در راه خدا جهاد کنید .این کار از هر تجارتی برای شما بهتر است . اگر بدانید . (قرآن کریم سوره ۱۰و۱۱)سپاس خداوند را که نهایت لطف و کرمش را شامل حال این بنده حقیر نموده و افتخار نبرد در رکاب حضرت مهدی (ع)فرمانده حقیقی جبهههای حق علیه باطل را همراه با شهادت نصیبم فرمود و اینجانب طلب غفران از خداوند و دعای خیر از مومنین دارم و خدا را شاهد میگیرم که آنچه را به عنوان پیام در این نوشتار عرض میکنماحساس وضیفه و تکلیف است تا راه خویش و هدف خویش و همه رزمندگان و همسنگرانم را اعلام میکنم. مکتب ما مکتب امام خمینی است و راه ما راه نائب برحق امام زمان (عج) امام امت حسین زمانست. اطاعت از اوامرش را فریضه میدانم و جانها را در راه هدفش نثار میکنیم چرا که اطاعت از اوامر امام سعادت ابدی است و تعلل در آ“ ضعف ایمان است و سر پیچی از آن خذلان و خزان. شما ای برادران دانش آموز با اخلاص برادران انجمنهای اسلامی که با الهام از امام امت که نیاز جامعه را به متخصصین مؤمن و متعهد گوشزد نمودهاند در مرحله اول درس را بعنوان یک تکلیف بخوانید و بدانید که راه استقلال فرهنگی که به قول امام شرط اول در راه استقلال است بسته به جدیت د رجهت الهی نمودن مراکز آموزشی به خصوص دانشگاهها تحقق پذیر است و این با ادامه تحصیل شما برادران انجام شدنی است البته درس نباید مانع انجام تبلیغات اسلامی و حضور در صحنههای نبرد حق و عدالت علیه ظلم و فساد گردد و از همه شما امت حزب ا… میخواهم که کمی هم بیاد آخرت باشید و افتخار کنید که نصرت و مغفرت خداوند شامل حال شما شد .
رخت سفر بر بندید و ندای کوشیدن را در میان شما داده شده است امام را اجابت کنید . دل خویش را اسیر دنیا نکنید و عمر خود را ناپایدار تصور کنید و سعی کنید با توشه اطاعت و بندگی به سوی خدا مراجعت کنید توشهای که در این روزگار در توان میباشد. زیرا جلوی رویمان گردنههای ناهموار و کمین گاههای ترس آور و هولناک است و ناگزیریم که از این راه عبور نامیم و (این دنیا) دخمهای است که مجبوریم در آن موقتی بمانیم و مرگ چنان دیده بما دوخته است که گوئی چنگ او در اعماق جان است و در زنجیرهای او گرفتار . لیکن پرداختن به گرفتاریهای سخت دنیا او را از جلو چشمان دور نگه داشته است . پس شما دل از عمارت دنیا بردارید و با توشه ایمان و پرهیزکاری خود را توانمند سازید .
ای مردم حقیقت جز این نیست که جهان سرایی است گذرنده و آخرت خانه ای است پاینده پس از گذرگاههایتان برای قرارگاههایتان توشه برگیرید و مواظب اعمال خود باشید بخصوص مواظب زبان خود باشید که اکثر گناهان از زبان است از دروغ گفتن و تهمت زدن بپرهیزید و تقوی را پیشه خود سازید که لطف خدا شامل حالمان بشود.
و اما پدر ومادر چیزی ندارم که به جای زحمات و مشقات عمر گرانبهایتان که صرفم نمودید بپایتان بریزم جز عرض سلامتی واما به سوالم پاسخ دهید ، چگونه فرزندی را از خدا میخواستید؟
از اینکه امانت خدا را باو باز گردانیدهاید و هدیه ناچیزی را به انقلاب اسلامی تقدیم نمودهاید آیا خوشحال نیستید ؟ پس شکر گذار باشید خداوند را به خاطر پذیرش هدیه نا قابلتان ،و صابر باشید که خداوند صابران را دوست را دارد اما ای همسرم از شما هم معذرت میخواهم که در این مدتی که با من بودی شوهر خوبی برایت نبودم و همیشه شما را تنها میگذاشتم و به جبهه میرفتم و شما به تنهایی به سر میبردید من چارهای نداشتم ، چونکه نمیتوانستم دوری دوستان خدا را تحمل کنم و نمیتوانستم این را به خود تحمیل کنم که من در خانه باشم و یک عده از آن افراد پاک و مخلص در سنگرها زیر آتش توپ و خمپارههای دشمن باشند و این لطف خداوند بود که نصیب این بنده حقیر شد که واقعا اگر عشق
است در جبههها است اگر ایمان است در جبهههاست و اگر دعا و معنویت است در جبهههاست و اگر صفا و صممیت و اخلاص است در جبهه است . ای مردم از شما میخواهم که بروید و از نزدیک با چشمهای خود این الطاف و امدادهای غیبی و نعمتهای الهی را ببینید و درک کنید آن موقع است که نمیتوانید د رشهر طاقت بیاورید من هر موقع که مرخصی میآمدیم گویی به زندان میامدم و از زندان برایم بدتر بود و حاضر بودم که در جبهه و در مشکل ترین شرایط باشم اما به شهر نیایم و اما پدر و مادر و همسر و برادرانم و خواهرانم و شما ای قومان و خویشان و دوستانم از گریه کردن منعتان نمیکنم ، گریه کنید اما زهراوار گریه کنید بر شهیدان اسلام و بر سید شهیدان امام حسین (ع) گریه کنید که چنین گریهای نزد خداوند متعال عبادت است و از همه شما میخواهم که مرا حلال کنید و از من را ضی باشید . در پایان برای سلامتی و طول عمر امام امت دعا کنید و برای پیروزی رزمندگان اسلام و برای این بنده حقیر دعا کنید تا خدا گناهانم را بیامرزد .
خدایا خدایا تا انقلاب به مهدی خمینی را نگهدار
والسلام علیکم و رحمها… و برکاته
محمد رضا پلنگی