تصویرزندگی نامهشهدای بشرویهوصیت نامه

شهید مهدی بخشایش

شهید مهدی بخشایش به تاریخ ۱/۱/۱۳۴۴ در شهرستان بشرویه متولد و در تاریخ ۴/۱۰/۱۳۶۵ حین عملیات کربلای۴ در منطقه ام الرصاص به فیض شهادت نایل شد.

شهید مهدی بخشایش

شهید مهدی بخشایش در سحرگاه نیمه شعبان که مصادف با سالروز میلاد خجسته حضرت مهدی(عج) و همزمان با روز یکم فروردین سال ۱۳۴۴ هجری شمسی و آغاز نوروز باستانی است، در شهرستان بشرویه دیده به جهان گشود. خانواده اش به میمنت این روز فرخنده، نامش را مهدی گذاشتند.

چهره و سیمای شهید مهدی بخشایش، از دوران کودکی، معنویت خاصی را همراه داشت. او تحصیلات ابتدائی و راهنمائی را با موفقیت پشت سر گذاشت و از همان سالهای اول تحصیل، برای برپایی نماز جماعت به مسجد می رفت. به انجام دادن فرائض دینی مقید و پایبند بود. مردم او را به خلق خوش و اخلاق نیکو می شناختند.

وارد شدن او به دوره دبیرستان، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و برچیده شدن بساط رژیم ستمشاهی بود. بین سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ به مدت ۶ ماه از دوران تحصیل خود را داوطلبانه به جبهه های کردستان و جنوب اعزام شد. وی بعد از اخذ مدرک دیپلم، در مرکز تربیت معلم شهید مفتح شهرستان فردوس پذیرفته شده و مشغول به تحصیل گردید.

در سال ۱۳۶۴ مجدداً حال و هوای جبهه او را به منطقه فاو کشاند و به عنوان خط شکن، در عملیات فاو شرکت نمود. در سال ۱۳۶۵ پس از فراغت از تحصیل، در روستای دهنویه به شغل مقدس معلمی پرداخت. او که دیگر طاقت ماندن در دنیا را نداشت و عشق رزم با دشمن کافر و نوشیدن شربت شهادت سراسر وجودش را مالامال کرده بود، برای آخرین بار به جبهه رفت و در منطقه عملیاتی ام الرصاص، سرپرستی ۴۰ نفر از گروه غواصان را به عهده گرفت. پس از گذشت قریب به ۳ماه، در تاریخ ۴/۱۰/۱۳۶۵ حین عملیات کربلای ۴ خرقه پوسیده دنیایی از تن بدر کرد و بال و پر پرواز به سمت معشوق ازلی گشود. روحش شاد و یادش گرامی.

وصیت نامه

وصیت نامه شهید مهدی بخشایش

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام خداوند بخشندۀ مهربان: ستایش مخصوص خدایی است که هنگام خلقت آسمانها و زمین هیچکش را بحضور نخواست (و از مشورت بی نیاز بود) و هنگام آفریدن جنبندگان عالم مُعین و یاری نگرفت در الهیت بی شریک و در عین یکتایی برای آفرینش عالم از معاون بی نیاز بود زبانها از حق وصفش عاجز و عقلا از کُنه معرفتش مدهوش و گردنکشان در مقام هیبتش خوار و متواضع و بزرگان از هراس مهرش پست و حقیر. هر بزرگی در مقام عظمتش رام و ذلیل است پس ستایش ابدی جامع و کامل و پی درپی مخصوص تست و درود ابدی و تحیت دائمی تو بر رزمندگان(ترجمه قسمتی از دعای روز دوشنبه)

بنام خداوند هستی بخش جهان و بنام خداوند آرام بخش دلها، اجابت کنندۀ دعاها برآورندۀ حاجات یاری کنندۀ رزمندگان اسلام. نصرت دهندۀ امت و امام و بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان.

با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و سلام بی پایان به حماسه آفرینان جبهه نبرد و درود بر شهداء زنده و معلولین انقلاب و مجروحین جنگ تحمیلی و درود به شما امت مسلمان. همیشه در صحنۀ ایران و به امید پیروزی و موفقیت هرچه سریعتر رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل و به امید باز شدن راه مسدود شدۀ کربلای اباعبدالله الحسین.

هم اکنون که خداوند بار دیگری به من نصرت داد تا در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت کنم فرصت را غنیمت شمرده و چند کلمه می نویسم تا در صورتی که خداوند لیاقت شهادت نصیب این بندۀ گناهکار خود نمود چند سطری یادگار از من باقی بماند و از آنها مهمتر اینکه گوشه ای از عشق و علاقۀ خودم را بیان نمایم تا … فکر نکنند که من به خاطر فرار از کار یا امید به اینکه در آینده شغلی بهتر به دست آورم، زیرا من هیچ مقامی را بالاتر از سربازی امام زمان (عج) و شهادت در راه الله نمی بینم هم اکنون که روزهای اول سال ۶۳ را می گذرانم آنروزهایی که در گذشته یعنی قبل از انقلاب مردم ایران که در غل و زنجیر ستم شاهی در بند بوده و غرق در تبلیغات بی اساس داشتند روزهای خود را به سرگرمی های بیهوده می گذراندند رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل آماده اند تا در پنجمین سالگرد جمهوری اسلامی و در ششمین سال پیروزی انقلاب، ضربات نهائی خود را بر پیکر صدامیان وارد آورند امیدواریم انشاءالله راه بسته شدۀ کربلای امام حسین (ع) باز شده و در صورتی که نعمت شهادت نصیب باشد شما بتوانید کربلای امام حسین را زیارت کنید و در آنجا بیاد ما هم باشید و شما هم انشاءالله بعداً راه قدس را برای ملت محروم فلسطین باز کرده و شر اسرائیل غاصب را از سر امت اسلامی فلسطین و کلیه مسلمانان جهان کم کنید و زمینه را برای ظهور حضرت مهدی (عج) آماده کنید. ای خداوند جهان! شاهد باش که من هدفی جز رضای تو و اعتلای دین اسلام نداشته و امیداوارم در این راه مرا یاری کنی تا بتوانم فرد موثری برای جمهوری اسلامی باشم و بتوانم به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) پاسخ گفته یا با پیروزی کامل به شهرمان بازگردم و خدمت به اسلام کنم و یا هم در این راه به آرزوی دیرینه ام که همان شهادت است برسم و شما ای امت حزب ا… بدانید که ما برای آزادی کربلای امام حسین (ع) به این جبهه آمدیم تا پس از نابودی صدام و آزادی قدس بتوانیم زمینه را برای تحقق وعدۀ الهی که مستضعفان را وارث زمین قرار داده شده اند آماده کنیم و مواظب باشید شما هم هدفی جز پیروزی اسلام بر کفر و دفاع از آن تا سرحد جان نداشته باشید همانگونه که امام حسین (ع) فرزند شش ماهه اش را در این راه فدا کرد و اگر خداوند لیاقت شهادت را بمن عطا فرمود از شما می خواهم راه شهداء را ادامه دهید و در حراست از خون شهداء از هیچ کوششی دریغ نکنید

و اما شما ای افراد سودجو و یا ناآگاه. شمائی که دارین بهترین استفادۀ مادی را همچون زالو که خون انسان را می مکد از این انقلاب می کنید و با احتکار و دروغهای خود هرچه می توانید ضربه به این انقلاب می زنید، شما خیال می کنید می توانید این امت شهیدپرور را از این انقلاب ناراضی کنید ولی کورخوانده اید و شما این امید را بگور خواهید برد و شما باید خجالت بکشید که جوانان عزیز ما در این زمان در جبهه ها جان شیرین خود را در راه اسلام فدا می کنند ولی شما هنوز بخود نیامده و نمی توانید حتی از ضربه زدن به این انقلاب دست بردارید بعقیدۀ من ضربه ای را که انقلاب از محتکران و گران فروشان خورده و می خورد خیلی بزرگتر از ضربه ای است که منافقان می خواستند منافقین در کردستان وارد آورند. ولی همانگونه که ضد انقلابیون در کردستان سرکوب شدند روزی هم نوبت به محتکران خواهد رسید و دیگر آن روز برای هیچ کس دور بنظر نمی رسد چون پس از جنگ با صدام نوبت این افراد مفسد است.

وصیت نامه دوم

متن وصیت نامه شهید مهدی بخشایش

بسم الله الحمن الرحیم

اَللّهُمَّ عَرِّفنی نَفسکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُُعرِّفنی نَفسکَ لَم اَعُرِف رَسوُلکَ اَللّهُمَّ عَرِّفنی رَسوُلکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعرِّفنی رَسوُلکَ لَم اَعُرِف حُجَّتکَ اَللّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعرِّفنی حجتِّکَ ضَلَلتُ عَن دینی دعاء در غیبت امام زمان

ای خدا تو مرا بخود شناسا کن که اگر تو بشناسایم بخویش نفرمائی رسولت رانخواهم شناخت، ای خدا تو رسولت را به من بشناسان و گرنه حجتت را نخواهم شناخت. خدایا تو حجتت را بمن شناسانی واگر نشناسانی از دین خود گمراه خواهم شد.

معبودا، پاک پروردگارا، چه زیباست جلوگاه جمالت، چه با شکوه است نمایشگاه جلالت در صورتم ای خدای بی چون که این منم افتخار شهادت در راهت نصیبم گشته است آیا این منم که توفیق نظاره بر فروغ تابناک ملکوتی ترا دریافته ام نمی دانم این لحظاتی که از پروازم بسویت گذشته است جزء چه لحظاتی است این همان لحظاتی است که معنای واقعی قبول درگه حق شدن را برای این موجود خاکی قابل درک و معنی می کند

پروردگار من! ای دانای برون و درون پیش از این برآن بودم که برای وصول به درگاهت راههایی بس دور و دراز در پیش دارم، باید ساعت ها طی کنم و از منزلگه های خطرناک و ناپدید بگذرم حالا می فهمم که من از گل آدم شنیدم بوی تو.

دیگر راهی در پیش ندارم که آنرا درنوردم و دیگر این به راهها بیهوده ام تا کوی تو باید سر به آستان کبریائی ات به من عطاء نمودی هم اکنون که بار لیاقت حضور در میان کفر ستیزان جبهه های نور نصیبم شده است لازم دانستم برای چندمین بار دست به قلم برده تا چند سطری بعنوان وصیت بنویسم تا شاید خدا این دفعه را اگر نظری به حقیر نموده و مرا به میهمانی خویش قبول نماید و بسوی او پرواز کنم و این جان ناقابل را که روزی باید بپوسد و طعمه مارها و مورها گردد در راه کسی که خودش برای امتحان آنرا بمن عطا نموده فدا نمایم، یادگاری و پیغامی داشته باشم هر چند که من کوچکتر از آن هستم که به شما امت شهیدپرور پیغامی بدهم اولین پیام من به شما امت حزب ا… این است که:

مبادا از جبهه و جنگ و بعد از سازندگی و پشتیبانی از جنگ و از محرومان جهان فراموش نکنید و یا دلسرد شوید از نماز جمعه و دعا کمیل و ادعیه دیگر و دعا برای سلامتی امام و پیروزی اسلام و ظهور حضرت مهدی (عج) فراموش نکنید، البته دعای همراه با عمل چنانکه علی (باری عرض می شود) می فرماید: الدّاعی بلاعمل کالرّامی بلاوتر (کسی که بدون عمل دعا کند تیراندازی است که بدون زه بخواهد تیر بیفکند)

پس این طور نباشید که فقط دعا برای ظهور حضرت مهدی (عج) و یا پیروزی رزمندگان اسلام می کنید و به همین کفایت نمایید بلکه اگر می خواهید هم امام زمان را که عمری است برای ظهورش دعای ندبه می خوانیدببینید و هم به …. یاری امام حسین (ع) که عمری در روزهای عاشورا می گفته اید:

فیالیتینی کنت معکم فافوز فوزاً عظیما (ای کاش با تو بودیم پس نائل می گردیدیم به فوزی بزرگ) بوسیله جبهه بیایید و مبادا فکر کنید که کناره گیری از این جنگ و انقلاب و کوشش نکردن در راه پیروزی نهائی راهی است که مورد قبول حق و یا خوشنودی امام زمان(ع) باشد

دوماً از مبارزه با منافقین و متکبرین و سوداگران مرگ و افرادی که می خواهند فحشاء و بی بندوباری را دومرتبه در میان جوانان و نسل انقلاب رواج دهند فراموش نکنید پدر و مادر ها هم فرزندانشان را کنترل نمایند مواظب اعمال خود و دیگر دوستان باشند و با توکل به حق و امر به معروف از خدمت به استعمار جلوگیری کنند و امّا ای معلمان مملکت و امیدهای آینده مملکت برای شکوفایی نونهالان انقلاب آیا می دانید که: پرورش دهندۀ نسلی از انقلاب هستید که فردا سنگینی ادامه راه انقلاب و مسئولیت طاقت فرسای خون شهداء بر عهدۀ آنها . پس خود دانید که چگونه با این عزیزان و غنچه های نوشکفته رفتار کنید و چگونه این پیام شهداء و کسانی که این انقلاب با خون آبیاری و پرورش یافته است به آنها ابلاغ نمایید و این پیام راهم از حقیر به آنها برسانید که خوب درس بخوانید و از همین روزهای اوّل زندگی دلهایشان را که صاف و صیقلی است با خواندن قرآن و دعا و عمل به احکام اسلام همچنان صاف نگه دارند و قدر زندگی کردن در زیر چتر اسلام را بدانند.

امّا پدر و مادر عزیزم:

۱- مبادا بخاطر من گریه و زاری کنید بلکه به داغهای دل امام حسین(ع) و جگر پاره پارۀ آن حضرت و به بدن قطعه قطعه شده امام حسین و دردهای دل حضرت فاطمه زهرا(س) و پهلوی شکسته اش گریه کنید و در مقابل از دست دادن حقیر صبری زینب وار و فاطمه گونه در پیش گیرید

۲- اگر شهادت نصیبم شد تا می توانید بخاطر این توفیق که نصیب من شده است خدا را شکر کنید و اگر موقعی خواستید ناراحت شوید به این فکر بیفتید که اگر امروز جسد مرا در حالی به شما تحویل می دادند که مرا از یکی از زندانهای انقلاب آوردند و بعنوان کسی که مخالف اسلام و انقلاب بوده چه می کردید آیا می توانستید به گلستان شهداء بروید و لاله های پرپر انقلاب و جنگ را ببینید

۳- هرچند فرزند بدی بودم ولی مرا ببخشید و به مردم هم بگویید که من از همه آنها راضی هستم پس آنها هم مرا حلال نمایند تا دیگر مسئولیتی بر گردنم نباشد و بگویید که مردم برای آمرزش گناهان من حقیر دعا کنند تا خدا گناهانم را به حق آن مومنان عزیز ببخشد

۴- از اینکه شما را ترک نمودم معذرت می خواهم چون اوّلاً می خواستم از سفرۀ پهن نعمات الهی برخوردار شوم و دیدم که بهترین موقع که بخواهم کاری انجام دهم همین حالاست دوماً دیگر نمی توانستم گریه مادران شهید و چشمهای منتظر طفلان یتیم شهداء ببینم چون دیگر روئی برای نگاه کردن به خانواده شهداء و اسراء و مفقودالاثرها را نداشتم

۵- در پایان خواهشمندم بخاطر اینکه من نتوانستم آن طور که باید به نیت مادرم عمل نمایم و در روزهای عاشورا در خدمت عزاداران هیئت مهدیه باشم از شماها می خواهم که دعای عهد را به مدت ۴۰ روز در مسجد بعد از نماز صبح بخوانید و اگر هم کسی خودش خواست جداگانه بخواند که چه بهتر در ضمن اگر دعای عهدی که خوانده اید مستجاب شد و پس از ظهور حضرت مهدی (عج ) در رکاب آن عزیز قرار گرفتید و یا بزودی انشاءالله در همین سالها آنحضرت قیام نمود و شماها یا فرزندانتان آن حضرت را درک نمودید از شماها می خواهم که سلام ناقابل مرا بحضور حضرتش ابلاغ نمایید و بگویید: اسیری مشتاق دیدارتان بود ولی مرگ مهلتش نداد و اگر در این دفعه به کربلا نرسیدیم و من لیاقت زیارت حضرت امام حسین(ع) را نداشتم به شما بسیجیان و خانواده شهداء و همۀ ملت توصیه می کنم که در کنار مرقد حضرت امام حسین از ما فراموش نکنید چون ما اسیران بی چیز و فقیری هستیم

والسلام خدایا خدایا تا ظهور دولت خدا عزیز یا قائم مقامش را نگه دار آمین یا رب العالمین

مهدی اذان ظهر می گویند ۱۸/۱۱/۶۴ ساعت ۱۵/۱۲

وصیت نامه سوم

وصیت نامه شهید مهدی بخشایش

بسمه تعالی

هم اکنون که لحظات چندی به حرکتمان به سوی دشمن بیشتر نمانده است لازم دیدم چند کلمه ای بنویسم:

اولا که سخنانی که قابل گفتن بوده در وصیت نامه های قبلی که یکی در تعاون بسیج بشرویه است و پارسال فرستاده ام و دو تای دیگر درداخل کارتن کتابهای تربیت معلم بنده است در وسط بسته ای که نخ قرمز به آن بسته ام.

در مورد روزه هایی که در سال ۶۱ نگرفته بودم آنها را ادا کرده ام و اگر وجهی بوده بپردازید و مبلغ ۲۰۰۰ تومان بعنوان رد مظالم بپردازید.

حقوقی را که آموزش و پرورش تا روز تسویه حساب به بنده تعلق می گیرد را جهت استفاده خود آموزش و پرورش برای ساختن مدارس استفاده شود هر چه پولی را امسال تابستان کار کرده ام برای بازسازی حسینیه بپردازید تقریباً ۳۵۰۰ تومان است.

مبلغی نیز از تربیت معلم طلبکار هستم که آنها را با پولی که در بانگ دارم خمس سهم امام آنرا بپردازید … اینکه موجودی قبلی ۱۵ هزار تومان بوده.

سخنی با پدر و مادرم مبادا برای من ناراحت باشید و خوشحال باشید که فرزندتان به راه حق رفت و هر چند این عملیات واقعاً پیروزی آفرین است و امید به سلامت برگشتن خیلی زیاد است ولی چنانچه حتی جسد بنده مفقود شد به فکر شیعیان باشید که چند از قبر حضرت فاطمه خبر ندارند و علت اینکه کار غواصی را انتخاب نمودم این بود که خدا وقتی مرا در میان آب هستم نظر لطفی نموده و گناهان مرا مشمول دریای رحمت خود نماید.

در پایان امیدوارم مرا شما و همه مردم ببخشید زیرا من نتوانستم آدم خوبی باشم از همکاران دوستان تقاضا دارم مرا ببخشند و در تداوم انقلاب کوشا باشند.

دیگر عرضی ندارم سلام مرا به امام برسانید . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. اگر خطایی در نوشتن هست علتش این است که هوا تاریک است. والسلام ساعت ۶ بعدازظهر موقع نماز ۳/۱۰/۶۵

منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیادشهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی

اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

همچنین بررسی کنید
بستن
دکمه بازگشت به بالا