تصویرخاطرهزندگی نامهشهدای جهادگرشهدای فردوسوصیت نامه

شهید سید علی عدل

سید علی عدل 

سید علی عدل
سید علی عدل

نام پدر: سیدمحمد

تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۴/۱

محل تولد: فردوس

تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۴/۱

محل شهادت: بانه

محل دفن: فردوس

یگان اعزام کننده: جهادگر


زندگینامه:

جهادگرشهید سیدعلی عدل درسال ۱۳۴۳ درشهرستان فردوس به دنیاآمد دوران تحصیل راتامقطع دبیرستان باموفقیت به اتمام رسانید درپایان تحصیلات متوسطه وشروع جنگ تحمیلی بارها درمناطق جنگی حضورداشته وخدمات شایان توجهی ازقبیل ساختن سنگر وخاکریزبرای رزمندگان اسلام انجام داده وعنوان سنگرساز بی سنگررابرای خودبه اثبات رسانیده بود.درپایان ماموریت به وطن یعنی شهرستان بازگشت وباشرکت درکنکوربه دانشگاه آزاد اسلامی رشته راه وساختمان پذیرفته شد پس ازپایان تحصیلات دانشگاه برای خدمت به محرومین وارد جهادسازندگی شهرستان ارومیه شد وباخدمات قابل توجهی که ازخودابرازداشت محبوبیتی دربین مردم آن سامان کسب کرده بود شهید عدل برخوردی گرم وزبانی گویا وشیواداشت که درهربرخوردی مردم رابه خودجلب می کرد درکردارورفتارصادق وایمانی عمیق داشت.

بطوری که دربالا ذکرگردیددرجریان جنگ باتوجه به اعلام نیازقرارگاه ارومیه ایشان به همراه تنی چند ازمهندسین به منطقه جنگی اعزام ودرقسمت استحکامات شروع به سنگرسازی می نمایند که درطول اقامت درمنطقه طبق نظرهمرزمان ایشان  لحظه ای ازیاد وذکرخداغافل نبود وباپشتکارمومنانه ای که داشت به انجام وظیفه  رزمی وجنگی درمقابل دشمنان بعثی می پرداخت تاسرانجام درقرارگاه حمزه سیدالشهدادرتاریخ ۱/۴/۶۷ دراثرترکش گلوله توپ دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

خصوصیات اخلاقی شهید

جوانی خوش طبع وشوخ بود درهرمجلسی که بوداهل مجلس را باسخنان خودش شاداب می کرد اودربین بچه های دیگر ازهمه سخنورتروبهتربود وبه فرزندان دیگرم می گویم که چه خوب بود ازشهید علی آقا درس می گرفتید.

به امام خمینی عشق می ورزید مریدامام بود غرق درکلام ورفتاروکردارحضرت امام بود.

علی پسرخوبی بودخیلی اورادوست داشتم عزیزدلم بود می گویند قبل ازشهادت برای نماز ظهروعصروضوگرفته بودکه ترکش گلوله توپ دشمنان بعثی اوراازپای درآورده وبه شهادت رسیده است(گریه پدرشهید)


خاطره

خاطرات پدرشهید

ازآن زمانی که خداوند علی رابه ماداد ازهمان حرکات ابتدایی ایشان معلوم بودکه بچه ای شجاع است وخانواده بنده دارای شش پسروسه دختر ومعلوم بودکه علی ازبقیه بچه ها برجسته تروبهتربه نظرمی رسدعلی آقاچند سالی ازعمرش نگذشته بودکه به بیماری خطرناک حصبه مبتلا شدکه برای معالجه اوراازفردوس به مشهد بردیم وآن قدر این بیماری اوراضعیف کرده بود که برای شفایافتنش دست به دامان امام رضا(ع) شدیم وامام رضاایشان راشفاداد.

علی پسری مهربان وپرعاطفه بود به پدرومادرش بخصوص به مادرش احترام خاصی قائل بود برادران وخواهرانش رامحترم می شمرد جاذبه خوبی داشت باهرکس طرح دوستی می ریخت دوستانش اورارهانمی کردند درپایان تحصیلات دانشگاهی اش که مدرک فوق دیپلم بودبه جهاد سازندگی رفت ودوران سربازی رادرجهادسازندگی می گذراند. هنوزسربازی اش تمام نشده بود که درمنطقه کردستان (اطراف شهربانه) به شهادت رسید.

خاطرات برادرشهید (سیدجمال عدل)

برادرشهیدم علی ،مطیع اوامرپدرومادربود هیچوقت برخلاف میل آنها عمل

نمی کرد .پدرومادرم ازعلی راضی اند ان شاءا… خداوند هم ازعلی راضی است(گریه برادر)

علی آقا پسری خوش برخوردبود خداوند یک حنجره ای به اوداده بودکه می توانست صدای تمام افراد راتکرارکند وبه همین خاطر نوارهای مذهبی راگوش می کرد وعین همان نوار رامثل همان صدایی که ازنوارپخش می شد ازخودش پیاده می کرد .روزهای شهادتش وبعدازشهادتش روی محبت وخاطرات خوبی که ازعلی داشتند ازشهرستانهای دوردست برای تبریک وتسلیت به خانواده به شهرستان میآمدند.

وقتی جنازه علی راآوردند ومن برای زیارت وبوسیدن صورت علی به معراج رفتم صورتش دراثرموج انفجاروترکش گلوله توپ یاخمپاره آسیب دیده بودوآستین های پیراهنش همانطورکه درحال وضوگرفتن به شهادت رسیده بود، بالازده بود.(گریه برادرشهید)

خاطرات خواهرشهید (منصوره عدل)

من ازبرادرم علی خاطرات فراوانی دارم محبت هاوشوخ طبعی های اوفراموش نخواهدشد اوخیلی خوش اخلاق بود درزمینه کمکهای درسی ودیگر کمکهایی که به سایرافراد خانواده می کرد ازذوق وهنرواستعداد برتری برخورداربود همه ازوجودش استفاده می کردیم به عبادات الهی خیلی علاقه داشت آرزوهایی هم داشت که عبارت بودازتشکیل خانواده و رسیدن به مقام قرب الهی که همین شهادتش آرزوی قرب اورابرآورده کرد. درراهپیماییها وتظاهرات انقلابی شرکت می کرد توصیه هایی دررابطه بادرس وحجاب به مامی کرد که ماهم بیاری خداتوصیه های اوراانجام خواهیم داد همانطوری که برادرم گفت دروقت شهادت چفیه به گردن، لباس نظامی برتن وآستین ها بالازده که گویاوقت وضوگرفتن به شهادت رسیده مؤید فرمایشات برادرمی باشد.

فرازهایی از وصیت نامه  شهید

« بهترین وقت است برای اینکه مطالبی به عنوان وصیت نامه بنگارم چراکه بقا وفنای عمردردست قادرمتعال است ومشیت الهی هرچه باشد ،خواهدشد.

دیشب درحالی که فرسنگ ها ازپدرومادرم دورهستم بیادپدرومادرم افتادم که زحماتی رابرای من متحمل شده اند ودبیران ومعلمان که چه پرورش های فکری زیادی به من منتقل کرده اند درواقع حق بسیاربزرگی به گردن من دارند ومن درحق همه شان دعامی کنم.

بنده خاص خداوند کسی است که به آنچه می گوید عمل کند باتظاهربه دینداری وظاهرسازی کارازپیش نمی رودوعاجزانه ازخدامی خواهم آنچه خیروصلاح من درآن است نصیب وروزی من کند خداوند امام ورهبرماراحفظ کند وبه ملت مسلمان ایران اسلامی توفیق عمل صالح وحراست ازخون شهیدان عطافرماید. » ف۱۶/۱

آمین یارب العالمین

علی عدل


متن وصیت نامه شهید سید علی عدل

بسم رب الشهداء و الصدیقین
چند روز است به جبهه آمده‌ام ، گو اینکه هر فرد مسلمان در هر حال باید وصیت نامه داشته باشد ولی جبهه را حال و هوای دیگری است و به عبارت دیگر جبهه دیدنی است نه شنیدنی . احساس می‌کنم بهترین وقتی است که مطالبی را به عنوان وصیت‌نامه بنگارم چرا که بقاء و فنا عمر در دست قادر و توانا وحی مقتدر است و مشیت الهی هر چه باشد خواه ناخواه و بدون تاخیر می‌رسد . باری دیشب ضمن افکار گوناگونی که به ذهنم هجوم آورده بودند یا پدر و مادرم که اکنون فرسنگها از آنها دور هستم در خاطرم زنده شد و زحماتی که آنها برای پرورش من تحمل کردند در نظرم مجسم گردید که بدین وسیله از ایشان تمنا دارم اگر من به درجه رفیع شهادت رسیدم مرا حلال نمایند اگر نتوانستم در قبال رنجهای فراوان آنها خدمتی برایشان بکنم معذورم چرا که قسمت این بوده از برادران و خواهران عزیزم که همیشه در قلبم جای دارند نیز پوزش می‌طلبم و خواهش دارم حلالم نمایند . از استادان و دبیران گرانمایه‌ام که پرورش فکری خویش را مدیون آنها هستم عذر خواهی می‌کنم و از درگاه خداوند قادر متعال برای ایشان عزت و استقامت و سلامت مسئلت دارم .
من دوستان فراوانی دارم که همگی ‌آنها رضایت خاطردارم و همیشه به یاد آنهایم آرزویم این است که آنها هم مرا ببخشند و از من راضی باشند خداوند به همه‌ی آنها پاداش نیکو عنایت به فرماید از کلیه کسانی که وصایای بنده را می‌خوانند و یا می‌شنوند استدعا دارم وقتی به خانه رفتند از ته دل با خدای خویش خلوت کنند و بدانند چه می‌گویند و چه می‌کنند ؟ زیرا من فکر می‌کنم هر چه هست کردار است نه گفتار .
خداوند تبارک و تعالی به آنچه می‌کنیم توجه می‌نماید نه به آنچه می‌گوییم. سعی کنیم اعمال با گفتارمان یکسان باشد . بندی خاص خدا و مسلمان واقعی کسی است که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند اگر نه با تظاهر به دین داری و ظاهر سازی کاری از پیش نمی‌برد.دیر یا زود است که آدم رد می‌شود و حتی باعث مشقات بسیار نیز می‌گردد . لذا من عاجز از خدای خود می‌‌خواهم آنچه خیر و صلاح در آن است ، مرا هدایت بفرماید برای همه بازماندگانم و نیز برای دوستان و همشهریان و هموطنان عمل خیر و عاقبت خیر آرزو می‌نمایم .
خداوندا بر همه‌ی مسلمانان جهان بویژه ملت صبور وبردبار ایران اسلامی توفیق عمل صالح و عبادت و بندگی عنایت بفرماید.‹‹آمین یا رب العالمین››

سید علی عدل اهل فردوس خراسان – ۱۳۶۷

اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
بستن
دکمه بازگشت به بالا