تصویرزندگی نامهشهدای بشرویهوصیت نامه

شهید عباس صفری نادری

شهید عباس صفری نادری

  • تاریخ ولادت: ۶ بهمن ۱۳۴۸
  • تاریخ شهادت: ۴ دى ۱۳۶۵
  • محل شهادت: پاسگاه زید
  • نوع شهادت: حوادث مربوط به جنگ تحمیلی

زندگی نامه‌ی شهیدعباس صفری نادری

شهید عباس صفری نادری در سال ۱۳۴۸ه.ش.در خانواده‌ای مذهبی در شهر بشرویه دیده به جهان گشود و دوران زندگی را در کنار خانواده خود سپری‌کرد وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و تا سال سوم دبیرستان در رشته علوم تجربی به تحصیل اشتغال داشت .او در دوران تحصیل خود با کوشش و پشتکاری که داشت دروس خود را مرتب مطالعه می‌کرد و از وضعیت تحصیلی مطلوبی برخوردار بود رابطه‌اش با معلمین و مربیان مدرسه صمیمی بود به طوری که همه از او راضی بودند .عباس اوقات فراغت خود را با رفتن به کتابخانه و مطالعه کتاب و گاهی هم ورزش و بازی می‌گذراند و در بقیه مواقع اگر فرصتی برایش باقی می‌ماند در کارهای کشاورزی و دامداری به پدرش کمک می‌کرد.

او از کودکی علاقه زیادی به مسجد ،نماز و یادگیری قرآن داشت به طوری که از همان ابتدا همراه پدر خود به مسجد می‌رفت و در سایه محبت والدین با فراگیری سوره‌های کوچک قرآن کریم ،کم کم با این کتاب آسمانی آشنا شد و با آن مانوس گردید.

عباس نسبت به پدر و مادر خود مهربان بود و احترام آنها را به جای می‌آورد و کاملاً در مقابل اوامر آنها خاضع و فروتن بود او به  نماز خیلی اهمیت می‌داد و سعی می‌کرد که نمازش را در اول وقت در مسجد به جماعت بخواند.

 علاقه خاصی به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت و همواره در مراسم مذهبی با عشقی وافر حضور پیدا می‌کرد .عباس فرزند انقلاب بود و به اسلام و امام عزیز (ره)‌ و انقلاب اسلامی عشق می‌ورزید همیشه آرزو داشت که اسلام بر کفر جهانی پیروزگردد و کربلا آزاد شود و مهمترین آرزویش شهادت در راه خدا بود .

شهید در دوران انقلاب هنوز سن زیادی از او نگذشته بود که در راهپیمائی‌ها شرکت می‌کرد و در بسیج فعالیت داشت و در دوران جنگ هم به فعالیت خود ادامه داد و با صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر حضور نیروهای داوطلب در مرزهای کشور جهت لبیک گفتن به ندای الهام بخش رهبر خود برای اولین بار برای ادای تکلیف الهی خود در سال ۱۳۶۳ ه.ش در حالی که ۱۶ سال بیش نداشت به طور داوطلبانه به اتفاق جمعی از دوستان خود از طرف بسیج عازم جبهه‌های حق علیه باطل گردید و در واحد اطلاعات عملیات لشگر ۵ نصر به خدمت صادقانه مشغول گردید.

این شهید عزیز سه مرتبه به جبهه رفت و آخرین بار در سال ۱۳۶۵ ه.ش با شرکت در عملیات کربلای ۴ در منطقه عملیاتی شلمچه به عنوان غواص و نیروی خط‌شکن وارد آبهای منطقه عملیاتی شد و در یک نبرد سنگین با نیروهای بعثی عراق سرانجام در حالی که تجهیزات به کمر بسته بود و لباس غواصی به تن داشت در تاریخ ۴/۱۰/۶۵ به درجه رفیع شهادت که بزرگترین آرزویش بود نایل گردید .

«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»

وصیت نامه

متن وصیتنامه‌ی پاسدارشهید عباس صفری نادری

بسم الله الرحمن الرحیم

«یا ایها الذین آمنوا ما لکم اذا قیل لکم انفرو الله  اذا الی الارض ارضیتم بالحیوه الدنیا من الاخره فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیلا»

ای مومنین چرا در کارهای جهاد سرگردانی می‌کنید آیا خوشنودید به زندگانی دنیا به جای آخرت جاودان بدانید زندگانی دنیا ناچیز و بی زندگانی جاودان فایده‌ای ندارد.

حمد و سپاس خدای بلند مرتبه و سبحان را که به من توفیق رفتن به جبهه را داد و مرا به عنوان یکی از بندگان حقیر درگاهش قبول کرد.پروردگارا نمی‌دانم چگونه این  نعمت را که بالاترین نعمتها است شکرگذار باشم خدایا می‌دانم هرگونه معامله‌ای با این نعمت ناچیز است و من خونم را برای شکر این نعمت گرو گذاشته‌ام .بارالها تو چقدر مهربانی که راه نجات را توسط پیامبرانت به مردم نشان دادی و آنها را راهنمای ما قراردادی تا در انجام وظایف الهی به ما کمک کنند تو چقدر کریمی که برای ما ارزش قائل شدی و به ما عقل دادی تا در زمین و آسمان اشرف مخلوقات باشیم تو چقدر عادلی که ما را بر فرشتگان درگاهت برتری دادی و زمین و آسمانت را مسخر ما قراردادی یارب درمانده‌ام از کرم و لطف بی‌انتها و صبر بی نهایتت خدایا تو خود شاهدی که چقدر من گناهکار و معذورم و خود را نیازمند درگاهت می‌دانم چرا که من در هوای نفس غوطه‌ورم ولی تو باز هم در رحمت و بخششت را بر روی من نمی‌بندی و اگر شب هنگام قطره اشکی که نسبت به گناهانم بسیار ناچیز است به یادت بریزم قبول می‌کنی و از گناهانم در می‌گذری چراکه تو ارحم الراحمین هستی و تو خود گفته‌ای

که صد بار اگر توبه شکستی بازآی                      کین درگه ما درگه نومیدی نیست

 پس ای رحمان امیدوارم نام مرا هم در زمره توابین بنگاری .یا ستار متحیرم که چرا این بدن مقدس‌‌نما را که در باطن معصیت کار و در راه خطا غلطان است بین مؤمنینت رسوا نکردی ومرا سرافکنده وخجل نگردانیدی.

خدایا هیچ مخلوقی نمی‌تواند شکر نعمتهای تو را به جای آورد پس چگونه من با این زبان قاصر تو را سپاس گویم و از تو تشکر کنم. بار الها درود می‌فرستم بر پیامبران و امامان و مؤمنین درگاهت که شب و روز به ستایش تو مشغولند و از توابین و شاکرین درگاهت هستند.یا غفار آرزو داشتم من هم از شهدایی می‌بودم که شکوه و عظمت والایی دارند که ملائکه و فرشتگان و حتی پیغمبران و شاکرین درگاهت به مقام آنها غبطه می‌خورند.

 خدایا خودت آگاهی بر اعمال و نیتم که من فقط قصد خدمت به اسلام را دارم و خونم را برای رضای تو و برای لبیک گفتن به ندای رهبر عزیزم امام خمینی (ره) اهدا کردم خدایا آرزو دارم که  نیتم را به عنوان یک نیت خالص قبول کنی و اجر عظیمی در قبال این هدیه ناچیز به من عطاکنی

یارب العالمین از گناهان این امت بگذر و به آنها توفیق خدمت در راهت عطا بفرما چرا که اگر این توفیق را به کسی ندهی براستی که از خاسران است.

امت شریف از یاد خدا غافل  نشوید و در انجام کار خیر از خدا کمک بخواهید در مشکلات به او پناه ببرید که به خدا قسم هیچ یک از وسایل مادی تا خدا نخواهد گره از کار شما باز نخواهد کرد. از عذاب خدا بترسید که او قادر به هرکاری است و هیچ گاه در برابر دستورات حق سر به مخالفت برندارید زیرا که خود می‌دانید هرکس که با حق بجنگد به زمین می‌خورد ای مؤمنین از دادن جان و مال و فرزند در راه خدا دریغ  نورزید که این برای شما بهتر است اگر انجام دهید.

ای کسانی که در فرستادن فرزندتان به جبهه به بهانه‌هایی کوتاهی کردید بدانید که در قبال خون شهدا مسئولیت دارید و فردای قیامت از شما بازخواست خواهدشد. و آنوقت است که پشیمانی دیگر سودی ندارد چرا که دست آدمی از زمین و زمان کوتاه است.

ملت شریف اگر امروز کسانی بودند که به ندای رهبر لبیک نگفتند بدانید که اینها به ندای امام زمان (عج) که ندای امام حسین (ع) و ندای پیغمبر و بالاخره که ندای خدای متعال است لبیک نگفته‌اند و اینها از جمله کسانی هستندکه ایمانشان به زبانشان است.

ای مردان خدا مواظب باشیدکه از جنگیدن خسته نشوید و همیشه هوای نفس را سرکوب کنید با گفتارهای رهبر عظیم الشان به عنوان یک حرف ساده برخورد نکنید و در قبال وصیت شهدا بیشتر احساس مسئولیت کنید که اگر شهداء از شما راضی نباشند براستی که ضرر بزرگی کرده‌اید. من بنده نفسم بودم ولی الحمد ا… خدا این توفیق را به من داد که در یک لحظه خودم و راهم را بشناسم و اگر حرفی ‌زدم فقط من باب تذکر و برای یادآوری این بود که شیطان همیشه در کمین است زیرا که او قسم خورده که مؤمنین را گمراه کند پس چقدر برای شما خوب و شیرین است که از هوای نفس پیروی نکنید و شیطان را دست به سر کنید.مردم این وصیت تمام شهیدان بوده است که حرفی را که می‌زنید به آن عمل کنید مردم بدانید که گریه بر امام حسین (ع) زمانیکه جهاد در راه او وجود دارد ارزشی ندارد بلکه خدمت در راه او ارزش دارد و خوش به حال کسانی که عمل کنند عمل خالصانه مردم شریف از حبیب ابن مظاهر از ابوالفضل العباس از علی‌اکبر و از فداکاریهای این شیران مخلص در صدر اسلام سرمشق بگیرید که زحمات ما هم بخاطر تداوم راه آنها و زنده‌ماندن اسلام است مردم قدر رهبر عزیز را بدانیدکه اگر وجودشان نمی‌بود ما در همان جهل مرکب و در زیر سلطه استعمار می‌ماندیم و عزت و شرفمان پایکوب می‌شد همان‌طور که شده بود و اگر تا بحال توانستیم قدمی در راه اسلام برداریم  جداً به خاطر وجود همین سید بزرگوار بوده است.مردم شریف نکند از روی بی‌توجهی ایشان را دعا کنید حتماً ایشان را با سوز دل و از ته دل دعا کنید.یکی از برادران طلبه می‌گفت که یک جناب روحانی زبانم لال در خواب دیده است که رهبر عزیزتان این قلب تپنده امت اسلام نایب بر حق امام زمان (عج) فوت کرده‌اند مردم به جنازه مبارک چسبیده‌اند و فرشتگان و ملائک هم برای بردن جنازه التماس می‌کنند ولی مردم بدن مبارک را رها نمی‌کنند.

مردم ،خدا نکند سایه رهبر عزیز از سرمان کم‌ شود نکند از این نایب امام زمان غافل شوید اگر این جناب را می‌خواهید و دوست دارید و می‌دانید که راهگشای مشکلات مملکت اسلام است برای اینکه خدا دعایتان را مستجاب کند او را به حق فاطمه زهرا (س) قسم بدهیدکه تا انقلاب حضرت مهدی (عج) امام عزیزمان را سالم و سلامت بدارد.خوش به حالتان ای خانواده‌های محترم شهدا، شما امتحان خود را داده‌اید و از امر خدا سرپیچی نکردید و خوش به حالتان که مورد شفاعت عزیزانتان قرارگرفتید و بدانیدکه در پیش فاطمه زهرا (س) سرافکنده نخواهید بود.

و شما ای پدر و مادر از شهادت من ناراحت نباشید و خدای را شکرکنید که من رفتم چون اگر من زنده بودم از کجا معلوم که در آینده منحرف نمی‌شدم و سد راه اسلام می‌گشتم و همچنین باعث حقارت شما و بخصوص رزمندگان می‌گشتم.

مادرم می‌دانم که دلتان داغدار شد ولی بدانید که هر چه داغدار باشید از فاطمه (س)و از زینب (س)که از همان اول شاهد مصیبت بود شاهد فوت مادر،سقط محسن ،شهادت پدر بزرگوارش ،شهادت برادرش حسن (ع) شاهد شهادت برادرش حسین (ع) و شاهد شهادت فرزندانش و اسارت خاندانش بود. پس شما همیشه خود را با این بانوی بزرگ اسلام مقایسه کنید مادر عزیزم که سالها زحمت کشیده‌ای و مرا بزرگ کرده‌ای و امروز شاهد مرگ من هستی بدان‌ که اگر صبر کنی مرا خوشنودکرده‌ای و اگر بر حسین (ع) گریه کنی ارزشش بیشتر ازگریه بر من است.پدر ارجمندم بسیار بسیار از شما متشکرم که با رضایت مرا به جبهه فرستادید و با اینکه به وجود من نیاز داشتید باز هم سد راهم  نشدید. پدرم من از شما به خاطر زحماتتان تشکرمی‌کنم و اگر در طول عمرم در حق شما کوتاهی کردم از من راضی باشید و از خداوند متعال می‌خواهم که اجر عظیم دنیوی و اخروی به شما عنایت کند.انشاء الله.

و شما ای خواهرانم سعی کنید در میان زنان مؤمنه نمونه باشید و در مشکلات صبور باشید و برای من از خدا آمرزش بطلبید و شما ای برادرانم حق را نا حق نکنید و اگر مردم با شما سر و کار دارند بدون هرگونه منت و احساس بزرگی کار مردم را راه بیندازید. درتربیت فرزندانتان کوتاهی نکنید و همچنین شما برای آمرزش من دعا کنید دوستان و آشنایان محترم همگی مرا می‌شناختیدکه چه جور آدمی بودم به خصوص همکلاسانم که چند سال با آنها درس خوانده‌ام .من کسی بودم که اهل نماز اول وقت نبودم و بیشتر همکلاسانم را به تمسخر می‌گرفتم و امیدوارم که از من بنده درمانده روسیاه راضی باشید چرا که در آخرت دست آدمی از زمین و آسمان کوتاه است.

و شما ای دوستانی که بیشتر با شما برخورد و رفت و آمد داشتم شما بیشتر از پدرم مرا می‌شناسید و من همینطور از صفات اخلاقی شما خبر دارم و خود می‌دانیدکه ما از درد هم بیشتر با خبریم وقتی از مرگ من دلشکسته شدید به خود آیید و دلتان برای خودتان بسوزد که راه شما دراز است و توشه کم و شما نیز از من راضی باشید و برای آمرزشم دعا کنید.

خدایا مرا به راه راست هدایت فرما

.مرگ ما را شهادت در راه خودت قراربده .

خدایا خدایا تو را به حق زهرا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

همچنین بررسی کنید
بستن
دکمه بازگشت به بالا