تصویرخاطرهزندگی نامهشهدای روستاشهدای فردوسفیلموصیت نامه

شهید غلامحسین غلامی

غلامحسین غلامی

نام پدر: اسماعیل

غلامحسین غلامی
غلامحسین غلامی

تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۰۵/۰۴

محل تولد: برون

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۲

محل شهادت: شلمچه

محل دفن: برون

یگان اعزام کننده: بسیج کربلای ۵

فیلمی از پیکر شهید غلامحسین غلامی


گوشه ای از زندگی نامه شهید غلامحسین غلامی  
شهید غلامحسین غلامی در سال ۱۳۱۵ هجری شمسی در خانواده ای متوسط و مذهبی در روستای برون به دنیا آمد . در ابتدای جوانی از نعمت پدر محروم شد ایشان طبق خاطرات برادر و دوستانش از همان ابتدای جوانی به نماز اول وقت اهمیت زیادی می داد و همیشه به دیگران احترام می گذاشت و مورد علاقه مردم روستا بود . برای درآمد مخارج منزل علاوه بر کارکردن،  مغازه کوچکی ترتیب داد تا امرار معاش کند به خاطر رعایت حلال و حرام خدا خیلی زود در میان مردم جایگاه خود را پیدا کرد و به صورتی از همه روستا مردم جهت خرید به مغازه ایشان می آمدند. در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی ایشان هم همانند سایر انقلابیون به مبارزه با رژیم شاه پرداختند. مغازه کوچکش محل تبلیغ برای انقلاب و امام بود. خدمت در بسیج را افتخار میدانست و به امام علاقه زیادی داشت. با شروع جنگ تحمیلی ایشان چندبار به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و سرانجام در سال ۱۳۶۵ در عملیات پیروزمندانه کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.

متن وصیت نامه شهید غلامحسین غلامی

با سلام بر منجی عالم بشریت امام زمان (عج) و با درود و سلام به خدمتگزاران به اسلام و کشور اسلامی و با درود و سلام بر شهدای اسلام از صدر تاکنون.
بنا به وظیفه شرعی خود دانستم که بعد از خودم وصایایی را یادداشت نمایم و این یادداشت را با عقل کامل و با سماجت و با اختیار خودم نوشتم که لازم الاجرا و واجب است که به آن عمل نمایند. انشاءا…
و حتی بعد از من همسرم را و کمک به آن پسرم مهدی را قرار می دهم که در تمام امورات با اختیارات تمام وظیفه خود را انجام دهند و چیزهائی که سفارش و وصیت می کنم به این شرح می باشد:
۱ ـ راجع به همسرم :
مهریه همسرم تماماً مال خودش باشد و پولی که برای سفر حج به حساب ریخته ام باشد برای خودش.
۲ ـ راجع به فرزندانم:
هر وقت که مهدی کبیر شد به عوض من به سفر حج برود و اعمال را انجام دهد تا دینم از عهده من خارج شود.
۳ ـ راجع به اموال:
اموالی که باقی می ماند از یک ثلث آن که برای کفن و دفن و مستحبات و سفر حج خرج بشود اگر اضافه ماند برایم یک سال نماز و یک ماه روزه بگیرند و از دو ثلث دیگر به مابین ورثین تقسیم بکنند به دستور شرع مقدس اسلام و از یک ثلث مال خودم هر وقت که مادرم فوت کرد در مراسم کفن و دفن و مراسمات دیگر تا حد لازم خرج کنید:
و سفارش به دیگر برادران و کارکنان بانک (سپه ، ملت و صادرات) هر وقت وصیم که همسرم می باشد آمد و بابت سپرده ها پول خواست بردارد. تقاضا دارم که کمال همکاری را بنمائید. و در آخر سفارش به همسرم که از بچه ها خوب نگهداری کنید و آنها را به نحو احسن و حزب الهی و مصلح ، بزرگ نموده و تربیت کند.
و سفارش من به پسرم مهدی : مهدی جان پسرم، با خواهرانت خوب رفتار بکن و آنها را از خودت مرنجان و آنها را تا به آخر پذیرائی کن و صله رحم را در همه حال به جا بیاور.
و از امام امت خمینی و یاران او دست بر ندار و همیشه به امر امام امت خمینی اطاعت کن.

والسلام علیکم و رحمت ا… برکاته ـ غلامحسین غلامی


خاطره ای از فرزند شهید:
دی ماه ۶۵ آخرین باری که ایشان از مرخصی عازم جبهه بودند یادم می آید بسیار زمستان سردی داشتیم . من ایشان را تا سوار شدن به اتوبوس همراهی کردم صبح بسیار زود در ورودی آب انبار قدیم منتظر اتوبوس بودیم. هیچ کس در کوچه نبود من از شدت سرما می لرزیدم ، ایشان گرم کن خود را روی دوش من انداخت،‌ گفتم مقداری از هیزمی که کنار کوچه بود بیاوریم و آتش روشن کنیم تا گرم شویم ولی ایشان نپذیرفتند و گفتند: اگر صاحب هیزم ها بود که اجازه می گرفتیم اشکال نداشت ولی حالا که نیست شاید راضی نباشد. پسرم سرما بخوریم بهتر از نارضایتی مردم و خشم خداست. ایشان به حق و حقوق مردم خیلی احترام می گذاشتند.
اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بررسی کنید
بستن
دکمه بازگشت به بالا